ثنا کوچولوثنا کوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره

یکی یکدونه ی ما ثنا

دختر که داشته باشی

دختر که داشته باشی، با خود تصور می کنی پیچ و تاب شانه را در نرمی موهای طلایی اش  -وقتی کمی بلند تر شوند- و کیف عالم را می بری  از انعکاس تصویر خرگوشی بستنشان دختر که داشته باشی، خیال می کشاندت به بعد از ظهر گرم روز تابستانی که گوشواره های میوه ای از گیلاس های به هم چسبیده  به گوش انداخته اید -همان هایی که هر که بیاویزدشان از شادی لبریز می شود  و خنده ی از ته دل امانش را می برد- دختر که داشته باشی  انتظار روزی را می کشی که با هم بنشینید در حیاط خانه مادربزرگ و گل های یاس سفید و زرد به رشته درآمده گرانبهاترین گردن آویز دنیا شود  که بیندازیش به گرد...
18 تير 1393

ماه مبارک رمضان

باز آى و دل تنـگ مرا مونس جان بـاش / وین سوخته را محـرم اســرار نهان بـاش زان باده که در میکده عشق فروشند / ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش . . . * * * *   قُل قُل گرم سماور در اتاق / می‌برد من را به عصر کوزه‌ها می‌برد تا لحظه‌ی افطارها / می‌برد من را به ماه روزه‌ها . . . ...
9 تير 1393

خداحافظ پستونک

ثنا جون عزیزم ما بالاخره موفق شدیم شمارو از پستونک بگیریم... هرچند کار خیلی سختی هم نبود! فقط روز اول سر پستونکو با قیچی چیدم وتوهم وقتی میخوردیش بهت مزه نمیداد وروز بعدشم قایمش کردم واز اون روز دیگه نخوردی! عزیزم نمیدونستم اینقدر صبوری وبه این راحتی میتونی ولش کنی البته یه موقایی بهونشو میگیری ولی زود یادت میره والان یک هفته است که شما پستونک نخوردی  وقتی هم که خوابت میاد یا میری جلوی تلویزیون وبهش نگاه میکنیو میخوابی یا شیرمیخوری وبه خواب میری روز اول که سرشو چیده بودم میذاشتیش دهنت بعد میدیدی مزه نمیده ومیدادیش به من میگفتی نه! یعنی نمیخوام وامایه مقدار از شیطونیای ثنا در سفر مشهدبگیم!! وقتی توقطار بودیم ...
4 تير 1393

راهی سفر

سلااااااااااااااااااااام ما فردا راهی سفریم قراره با ثناکو.چولو بریم مشهد! امیدوارم ثنا تو سفر اذیتمون نکنه ودختر خوبی باشه همین الان رو پام نشسته ونمیذاره بنویسم این روزا ماتوخونه آسایش نداریم از دست ثنا  بسکه میگرده و خونه رو بهم میریزه اسباب بازیاش همه وسط  اتاق ظرفای تو کابینتارو  میاره بیرون واگر مواظب نباشم همه رو میشکنه دکمه ی دستگاه دیجیتال رو پیدا کرده همش روشن خاموشش مکنه پنکه رو هم همینجور وقتی روشنش میکنیم ثناخانوم پشت سرمون خاموشش میکنه پاهاشو بالا میگیره وهرچی روی اپن میز آرایش و میز کامپیوتر باشه برمیداره و.... کلماتی که فقط یه بار بکار برد:نمیخوا و نمیدم همینطور کلمه ی قند(ک...
21 خرداد 1393

شیرین کاریهای این روزهای ثنا

ثناخانوم عزیزم این روزها خیلی بامزه شدی هرروزی که میگذره یه کار جدیدی یاد میگیری ومارو خوشحال میکنی وقتی میگیم ثنا موهات کو نشون میدی همینطور چشمات و بینی و دهن ودستات هنوز بقیه اعضای بدنت موندن که اونا رم به همین زودی میگیری بیشتر وسایلو میشناسی مثلا میگم برو کنترل تلویزیونو بیار میری میاریش وسایل خودتم که خوب میشناسی مثلا وقتی میخوایم بریم بیرون کفشاتو میاری تا من پات کنم وقتی میگم کلات کو به همون جایی که همیشه میذارمش اشاره میکنی یا به سرت دست میکشی ببینی روسرت نیس وقتی هم میگیم ثنا کو به خودت اشار میکنی وقتی موهاتو شونه میکنم وبهشون گیره میزنم فوری درش میاری به همین خاطر وقتی ما جایی میریم معمولا موهای شما به هم ریخته است وق...
8 خرداد 1393

روز پدر

باباجون دوست دارم روزت مبارک(از طرف ثنا)   .   به دنبال قشنگ ترین واژه ها و کلمات میگردم اما هیچ کلمه و واژه ای نمیتواند عظمت حضور تو را در زندگی من وصف کند فقط میگویم ” دوستت دارم پدر ” روزت مبارک   ...
25 ارديبهشت 1393

تولد ثنا جون

ثنا جان عزیزم تولدت مبارک قربونت برم که اینقدر زود بزرگ شدی وتا چشم روهم گذاشتیم شد یکسالت دیروز جشن تولدت بود منوبابایی چندروزه چندروز که نه بهتره بگم چندهفته است که به فکرتولد شما بودیم که بالاخره دیروز به خوبی و خوشی برگزار شد کلی مهمون داشتیم که همه به افتخارثنا خانوم اومده بودن ثناخانوم یه لباس خوشگل پوشید که خیلی بهش میومدموهاشم باگیره ی همرنگ لباسش درست کرد ولی پنج دقیقه نشد که گیره ها محوشدن چون ثنا موهاشو بهم ریخت وگیره هاشم در آورد دیگه ماهم ازخیرش گذشتیم وموهاشو ساده شونه کردیم اول جشن هم که ثنا روبا مامانش گذاشتن وسط بقیه دور شون میچرخیدن ودست میزدن بعدشم ثناروتنهایی گذاشتیم وسط وثنا باتعجب همه رونگاه میکرد که ا...
18 ارديبهشت 1393