سومین دندون ثناخانوم
سومین دندون ثنا جون ازبالا بالاخره دراومد هوررررررااااااااااا
عزیزم چندروزه حسابی داری مارو اذیت میکنی و بهونه میگیری که من تازه فهمیدم بخاطر دندونت بوده
امیدوارم دندونای بعدیت زود در بیاد وبتونی غذاهارو خوب بجوی
این روزا که به سال نو نزدیک میشیم سرمون حسابی شلوغه خونمون به هم ریخته است ثناخانومم که نمیذاره به کارام برسم باید بخوابونمش تا بتونم تندتند کارامو انجام بدم بعدشم که بیدار میشه بهونه هاش شروع میشه ومیخواد بره بیرون
عزیزم امسال اولین بهار زندگیت رو تجربه میکنی چقدر خوشحالم که هستی وما امسال سه نفری دور سفره ی هفت سین میشینیم با وجود تو امسال قشنگ ترین بهار زندگیمون خواهد بود بهار پارسال هم قشنگ بود چون منتظر تولدت بودیم
امیدوارم امسال برای همه سال خوبی باشه به دور از غصه و غم
واما...
عزیزم الان دیگه خوب راه افتادی وکم زمین میخوری برا خودت خانومی شدی دیگه چهاردستو پا نمیری
چندروز پیش گوشی منو برداشته بودی ودم گوشت گرفته بودی وداشتی میگفتی الو یه دفعه من شنیدم بهت نگاه کردم چندبار دیگه هم تکرار کردی (چون من قبلش داشتم باگوشی حرف میزدم وتوطبق معمول میخواستی گوشیو از دستم بگیری وقتی بهت دادم وخاله باهات حرف زد کلی ذوق کردی وبعداز اینکه قطع شد خودت گوشیو برداشتی وچند بار گفتی الو ومیخندیدی)دیشبم وقتی دایی رفت بیرون دنبالش راه افتادیو برای اولین بار گفتی دایی مارو میگی اینجوری شدیم ولی همون یه بار گفتی فکر میکنم این کلمه رو از حسنا یاد گرفتی
همنشینی بادخترخاله این مزیتها رو هم داره هرچند با اینکه هردوتاتون فسقلی هستین باهم رقابت میکنین وبه هم حسودی