هشت ماهگی
ثنا جونم هشت ماهگیت مبارک عزیزم
البته دیروز 8ماهه شدی ولی چون نی نی وبلاگ باز نمیشد نتونستم بیام تو وبت بنویسم
خوب بریم اندر احوالات ثنا خانوم بنویسیم که حساااااااااابی شیطون شده!
ثنا جون این روزا دیگه موندم چیکارت کنم از بس میگردیو خرابکاری میکنی وقتی بیداری که من اصلا نمیتونم تنهات بذارم چون ممکنه یه کاری دست خودت بدی وهمچنین نمیذاری من به کارام برسم چون وقتی از کنارت میرم تو اتاق یا آشپزخونه یا گریه میکنی یا فوری پشت سرم تشریف میاری ودوست داری تو کارایی که من انجام میدم دستی برسونی
چند روز پیش که دیس غذا رو پایین گذاشته بودم وقتی رومو اونور کردم دیدم شما یه تیکه مرغ گرفتی دستت وبا اشتها میخوری! خدارو شکر سرد بودن وگرنه میسوختی وقتی دیدمت کلی خندیدم چون خیلی بامزه شده بودی
درضمن نمیذاری من برگهامو تصحیح کنم چون وقتی برگه ها رو میبینی میخوای پاره شون کنی بعدشم بکنی توی دهنتبنابراین من کلی برگه رو دستمه که موندم چیکارشون کنم وقتی هم خوابی باید کارای خونه رو انجام بدم
جدیدا هم میتونی چند ثانیه ای بدون کمک بایستی ولی چون میترسی بیفتی فوری خودتو به یه جایی میگیری که نیفتی دندون دومتم داره خودشو نشون میده ولی هنوز سرش بیرون نیومده فقط سفیدیش معلوم میشه مبارکت باشه عزیزم
خیلی دوست داری حرف بزنی کلمات نامفهومی به کار میبری که خیلی بامزه و خوردنی میشی
از"د" (باکسره)زیاد استفاده میکنی وقتی از خواب بیدار میشی یا میگی "د "یا "ت ت"
از پیامهای بازرگانی تبلیغ لوسی رو خیلییییی دوست داری هرجا باشی وقتی آهنگشو بشنوی خودتو میرسونی تا ببینیش حتی وقتی در حال خواب باشی! یه بار داشتی میخوابیدی چشمات هم کاملا بسته بود ولی وقتی صدای آهنگ لوسی رو شنیدی بیدار شدی وقتی هم آهنگ تموم شد دوباره خوابیدی!
یکی دیگه از شیطونیات اینه که میری جلوی میز تلویزیون وصدای تلویزیون رو کم میکنی! مگر میذاری ما فیلم ببینیم
عزیزم با همه ی این شیطونیات دوست دارم وهر روز بیشتر عاشقت میشم
چندتا عکس در ادامه مطلب...
مگر میذاشتی موهاتو درست کنم با تلاشهای فراوان آخرش شد این!
شیطون بلا
چند روز پیش داشتی تلویزیون میدیدی دیدم صدات نمیاد وقتی نگاه کردم دیدم اینجوری خوابیدی