عروسی رفتن ثناجون
سلام به دختر دوست داشتنیه خودم عزیزم دیشب عروسی دعوت بودیم وشما برای اولین بار میخواستی بری عروسی.......... برو به ادامه ی مطلب.......... اماده شدیم لباسای خوشگل موشگل پوشیدی ورفتیم وقبل از اینکه به تالار برسیم شیر خوردی ولی توماشین شروع کردی به گریه کردن اولش فکر کردم گرمته لباستو عوض کردم اونم با چه زحمتی توماشین توهم که در حال گریه کردن با هر بدبختی بود لباستو عوض کردم البته با کمک خاله جون(هرچند دوست داشتم همون لباس قبلیت باشه چون بیشتر بهت میومد ولی دیگه چاره ای نبود ) بازم آروم نشدی وگریه ات بیشتر شدخیلی گریه میکردی معلوم می...
نویسنده :
مامان ثنا
12:12